
به سراغ من اگر می آیی ..... دگر آسوده بیــــــا ...... چند وقتی ست که فولاد شده .....
چینی نازک تنهایی من
امشب به یادت باز به عکسه دونفرمون نگاه کردم! یاد خاطراتمون افتادم ، یاد شوخیها و خنده
هامون ، انگار دلم برات خیلی تنگ شده ......
نبض زندگی من هر روز سالم تر و سلامت تر از قبل میزنه ، هر روز مسیرهایی رو میرم که
......بارها به اشتیاق دیدنت توی اونا قدم زدم
باز دل تنگ شدم ، مگه میشه دل تنگ تو نشد! هر روز خسته و دل بسته تر از دیروز برای تو می
نویسم ، شاید تو از من و از تمام خاطرات مشترکمون عبور کرده باشی ، ولی من هنوز هستم ،
!پررنگ تر از دیروز
.....من فراموشت نمیکنم
آره هر روز بهت فکر می کنم ، من تو خندهام هم گریه می کنم ، تو نمی تونی منو بفهمی ، یعنی
......دلیلی نداره بفهمی ، من خودم گفتم برو ، خودم گفتم نمون ، تو که گناهی نداری
!!!اون که گناهکاره منم
دلم خیلی پرتر از این حرفاست ، تو ساده منو خرد کردی و جالب تر اینکه به روی خودتم نیاوردی
این روزا دلم ازت خیلی پره......
!تو فکر کن برای من هم تموم شد.... تو فکر کن بالاخره عادت می کنم
تو چشمات رو ببند..... چشمات رو ببند به روی تموم وجودم.... تو برو ، خط بزن ، فراموش کن......
قول میدم نگاهت نکنم!
روزها در پس هم میرن و میان با تو یا بدون تو باید نفس کشید!!!
زندگی جریان داره اما چجوری...!
.......حال این روزام بس خنده داره
این روزا حال درستی ندارم! نمیدونم چی شده من انقدر ضعیف نبودم اما دارم خرد میشم خسته
شدم
!.............از بس رفتم و نرسیدم
:: بازدید از این مطلب : 356
|
امتیاز مطلب : 143
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32